واسیلی کاندینسکی نقاش هنر انتزاعی

نویسنده: ایکاروس، تاریخ انتشار: سه شنبه، ۸ تیر ۱۴۰۰

واسیلی واسیلیویچ کاندینسکی نقاش و نظریه پرداز مهم روس می باشد. وی یکی از اولین هنرمندانی بود که به نقاشی انتزاعی روی آورد و به همین جهت او را یکی از تاثیرگذار ترین هنرمندان قرن بیستم به شمار می آورند. کاندینسکی را میتوان یکی از مهمترین پیشگامان هنر انتزاعی به حساب آورد. وی در دانشگاه مسکو و در رشته حقوق و اقتصاد تحصیل کرد. کاندینسکی در رشته و حرفه خود بسیار موفق بود و به وی شغل استاد تمامی دانشگاه دانشگاه تارتو استونی پیشنهاد شد. کاندینکسکی هنر را در سن سی سالگی آغاز نمود و در این سن بود که شروع به فراگیری طراحی، اسکیس و آناتومی کرد.


واسیلی واسیلیویچ کاندینسکی

واسیلی واسیلیویچ کاندینسکی


واسیلی در مسکو متولد شد و پدر او یک تاجر چای بود. یکی از مادر بزرگ های او یک شاهزاده خانم مغولی بوده است. کاندینسکی در زمان اقامت خود در مسکو از منابع متعدد علوم مختلف را فرا گرفت. در بین این علوم می توان به حقوق و اقتصاد اشاره کرد. بعدها وی در خاطر اتش می گوید که در دوران کودکی از ترکیب رنگها با هم بسیار شگفت زده و هیجان زده می شده است. تمایل و علاقه وی به رنگها و سبمل شناسی و روانشناسی آنها در طول زندگی پیوسته با این هنرمند بزرگ همراه بوده است. در سال 1889 کاندینسکی به همراه گروهی برای کار مردم شناسی به شهر وولوگدا که در شمال مسکو واقع شده است سفر کرد. وی در مورد این سفر گفته است که در این شهر خانه ها و کلیساها با چنان رنگهایی تزئین شده اند که پنداری پیوسته در حال درخشش و چشمک زدن می باشند به طوری که انسان با نگاه کردن به آنها احساس می کند در حال نظاره یک نقاشی متحرک است. مطالعه وی بر روی هنر مردمی آن منطقه تاثیر زیادی در کارهای متقدّم وی داشته است. در این کارها می توان به ویژه پس زمینه های تیره و رنگهای روشن روی آنها را مشاهده کرد. وی در جایی به تصویر کشیدن نقاشی را با موسیقی مقایسه کرده است و گفته است: رنگها صفحه کلید پیانو هستند، چشم ها چکش ضربه زن پیانو و روح تارهای بسیار آن. هنرمند دستی است که با کلید ها بازی می کند و آنها را لمس می نماید تا روح های دیگر را به لرزه در آورد. کاندینسکی همچنین عموی فیلسوف مشهور روس الکساندر کوژو بود. در سال 1896 کاندینسکی تدریس حقوق را رها کرد و برای فراگیری هنر اقدام به ثبت نام در آکادمی مونیخ نمود. وی در ابتدا توسط آکادمی پذیرفته نشد و با این شرایط مجبور به فراگیری هنر به تنهایی شد. قبل از ترک مسکو نمایشگاهی از آثار کلود مونه را دیده بود. به خصوص بسیار تحت تاثیر اثر کومه علف خشک این نقاش بزرگ سبک امپرسیونیسم قرار گرفت. بعدها در مورد تجربه دیدن این اثر اینگونه نوشت: من از موضوع نقاشی که یک پشته علف بود به واسطه کاتالوگ کار مطلع شدم. من نتوانستم آنرا تشخیص دهم! و این موضوع برای من دردناک بود. من با خود فکر کردم که یک نقاش حق اینکه یک شکل مبهم را به تصویر بکشد را ندارد. مات و مبهوت به این اندیشیدم که موضوع این نقاشی گم شده است! بعد از مدتی و با گیجی متوجه شدم که نه تنها این نقاشی مرا گرفت، بلکه به شکل قدرتمندی ذهن مرا نیز تحت تاثیر قرار داد. این اثر در نظر من بسیار با شکوه و افسانه ای جلوه کرد. در تابستان سال 1902، کاندینسکی از گابریله مونتر دعوت كرد تا در كلاسهای تابستانی نقاشی در جنوب مونیخ به او ملحق شود. وی این دعوت را پذیرفت اما رابطه آنها بیشتر شخصی شد تا حرفه ای. در همین دوران بود که کم کم در کنار نقاشی به یک نظریه پرداز هنری نیز تبدیل شد. آثار نقاشی وی در اوایل قرن بیستم رو به فزونی گذارد. آثاری که او نقاشی کرده است بیشتر مناظر و شهرها می باشد. او در کارهای خود از رنگهای گسترده و فرمهای قابل تشخیص استفاده کرد. تقریبا در بیشتر آثار این نقاش بزرگ اثری از فیگور انسان نیست. اما چند استثنا نیز وجود دارد که یکی از آنها نقاشی یکشنبه، روسیه قدیم می باشد.


یکشنبه، روسیه قدیم

یکشنبه، روسیه قدیم


در این اثر کاندینسکی یک نمای خیالی با استفاده از رنگهای مختلف و متنوع، دهقانان و اشراف را در کنار یکی از دیوارهای شهر به تصویر کشیده است. اثر بعدی که در آن میتوان فیگور انسان را مشاهده کرد کار زوج سوار بر اسب می باشد. در این اثر یک مرد همسر خود را با احیاط بر اسب سوار کرده و در حال گذر کردن از یک رودخانه می باشند.


کاندینسکی - زوج سوار بر اسب

کاندینسکی - زوج سوار بر اسب


این نقاشی تصویر اسب را طوری به بیننده القا می کند که پنداری حیوان کاملا بی صدا از میان درختان در حرکت است. شهر و بازتاب نورهای درون رودخانه کاملا می درخشند. این افکتها به وسیله لکه های رنگی به وجود آمده است. تاثیر سبک پونتوالیسم را می توان در این اثر به وضوح دید. همچنین رد پای سبک فوویسم نیز در این آثار مشهود است. رنگها در این آثار در جهت بیان تجربیات و احساسات هنرمند استفاده شده است و نه در جهت به تصویر کشیدن و بیان طبیعت. به بیان دیگر این رنگها برای توصیف ماهیت عینی طبیعت استفاده نشده اند. شاید بتوان گفت که مهم ترین نقاشی او در دهه اول 1900 نقاشی سوارکار آبی باشد. این نقاشی یک پیکره کوچک و مبهم را نشان می دهد که به سرعت از میان علفزارهای سنگی در حال عبور است. شنل این سوارکار یک آبی نسبتا ملایم است که یک سایه از خود ایجاد کرده است. این سایه آبی تیره تری نسبت به خود شنل دارد. راه رفتن اسبی که در این نقاشی به تصویر کشیده شده است حالت طبیعی ندارد و احتمالا نقاش به عمد این کار را انجام داده است. برخی از مورخان هنری معتقد هستند که شخص دومی نیز در این اثر وجود دارد که آن یک کودک است. اما برخی بر این باورند این نیز یکی از سایه های بسیاری است که در کار وجود دارد. تمام این ابهامات و درگیری ها منجر می شود که خود بیننده نیز تبدیل به بخشی از اثر هنری شود. به بیان دیگر آرا و تفسیر بیننده منجر به تغییر و تحول در کار خواهد شد. کاری که کاندینسکی در سالهای بعد و در آثار متأخر خود بسیار آنرا انجام داد. سوار کار آبی به واقع نمایانگر مسیری است که کاندینسکی در سالهای بعد آنرا دنبال کرد. این اثر در سال 1903 خلق شده است.


کاندینسکی - سوارکار آبی

کاندینسکی - سوارکار آبی


نقاشی های کاندینسکی از این دوره به بعد دارای تغییرات چشمگیر میشوند. توده های رنگ عظیم در کار وجود دارد که به شکل مستقل از خط و فرم در کار ارزیابی می شوند. این آثار ارتباط واضح و مستقیمی با موسیقی دارند. زیرا موسیقی، به ذات، هنری انتزاعی می باشد. موسیقی سعی در نمایش جهان بیرون ندارد بلکه سعی می کند حالات درونی را ابراز نماید. همین امر ارتباط قوی و مستقیمی با هنر آبستره برقرار مینماید. کاندینسکی برخی از مواقع از اصطلاحات موسیقی برای تفسیر آثار خود استفاده می کرد. وی کارهایی که بی اختیار و ناخودآگاه به تصویر می کشید را بداهه پردازی و آثاری که به واسطه تجربه هنری خلق می شد را قطعه هنری نام میداد.


کوه آبی – نقاشی واسیلی کاندینسکی

کوه آبی – نقاشی واسیلی کاندینسکی


وی همچنین به سفارش ژنرال میولیس، نقاشی - ویرجیل قبل از آگوستوس، لیویا و اوکتاویا کتاب انید را می خواند - را به تصویر کشید. این نقاشی لحظه ای را نشان می دهد که ویرجیل با خواندن از حفظ اثر خود برای امپراطور آگوستوس، همسرش لیویا و خواهرش اکتاویا، نام پسر مرده اکتاویا، مارسلوس را ذکر می کند و باعث بیهوشی اکتاویا می شود. طراحی داخلی این نقاشی و فضای آن دقیقا بر اساس مستنداتی که از معماری پمپی به دست آمده تصویر شده است.


یک اثر از کاندینسکی

یک اثر از کاندینسکی


کاندینسکی علاوه بر نقاشی، یك نظریه پرداز هنر بود؛ تأثیر او در تاریخ هنر غربی شاید بیشتر ناشی از آثار نظری او باشد تا نقاشی های او. او به تأسیس انجمن هنرمندان جدید مونیخ کمک کرد و در سال 1909 رئیس آن شد. با این حال، این گروه نتوانست رویکرد رادیکال کاندینسکی و دیگران را با مفاهیم هنری متداول ادغام کند و گروه در اواخر 1911 منحل شد. کاندینسکی سپس گروه سوارکار آبی را با تعدادی از هنرمندان همفکر خود تاسیس کرد. این گروه یک سالنامه منتشر کرد و دست به برگزاری دو نمایشگاه زد. وی همچنین یک رساله تحت عنوان معنویت در هنر را منتشر نمود. هر دوی این متن ها در دفاع از هنر انتزاعی بودند. همچنین در این کتابها به این نکته تاکید می شد که در تمام انواع هنر هدف نهایی رسیدن به معنویت می باشد. این تئوری ها به سرعت در دنیای آن روز هنر پخش شد. مخصوصا در دنیای هنر انگلیسی زبان، بازخورد وسیعی داشت. توجه به مطالب کاندینسکی زمانی به اوج رسید که مایکل سدلیر ناشر و بیوگرافی نویس انگلیسی ترجمه انگلیسی هنر معنوی را منتشر کرد. علاقه سدلیر به کاندینسکی منجر به ورود و نمایش مجموعه ای از آثار وی به انگلستان شد. برنامه های بیشتری برای این گروه تدارک دیده شده بود اما وقوع جنگ جهانی اول باعث بازگشت کاندینسکی به روسیه از طریق سوئیس و سوئد شد.


زرد، قرمز، آبی – اثر کاندینسکی

زرد، قرمز، آبی – اثر کاندینسکی


در سال 1922 دوباره به آلمان بازگشت و در کنگره بین المللی هنرمندان پیشرو شرکت کرد. کاندینسکی سپس به مدرسه باهاوس رفت و در آنجا به تدریس و آموزش طراحی پایه و همچنین کلاسهای پیشرفته رنگ شناسی پرداخت. همچنین به برگزاری کلاسها و کارگاه نقاشی پرداخت که در آن تئوری رنگ را با روانشناسی و فرم در هم آمیخت. پیشرفت کارهای وی در مورد مطالعه فرم ها، به ویژه در مورد اشکال، منجر به چاپ دومین کتاب نظری او (نقطه، خط، سطح) در سال 1926 شد. عناصر هندسی در تدریس و نقاشی وی اهمیت فزاینده ای پیدا کردند. به ویژه دایره، نیم دایره، زاویه، خطوط مستقیم و منحنی ها. این دوره بسیار پربار بود. این آزادی در کارهای او با سطوح غنی از رنگ و درجه بندی مشخص می شود - مانند زرد - قرمز - آبی (1925)، جایی که کاندینسکی فاصله خود را از ساختارگرایی (constructivism) و والاگرایی ( (suprematismکه جنبش های تاثیرگذار آن دوران بودند را به نمایش می گذارد.


یک اثر از کاندینسکی

یک اثر از کاندینسکی


آنالیزها و تئوری های کاندینسکی را نمی توان حاصل استدلال های دلبخواهی او قلمداد نمود، بلکه اینها حاصل تحقیق، مطالعه و کسب تجربه در دنیای رنگ و نقاشی می باشد. وی سالها زیادی را صرف خلق تصاویر آبستره و به تصویر کشیدن حالات درونی و فلسفی کرده است. کار کردن این هنرمند به شکلی خستگی ناپذیر همراه نظاره کردن آثار هنرمندان دیگر، منجر به خلق این مجموعه تئوری ها و آثار هنری شد. این نوع از خلق اثر جنبه های فلسفی و درونی قدرتمندی را در خود دارد به طوری که مایکل هنری، فیلسوف فرانسوی در مورد این آثار از عبارت ذهنیت مطلق استفاده کرده است.


مطالعه برای بداهه سازی شماره 8

مطالعه برای بداهه سازی شماره 8


در سال 2012 حراج کریستی اثر مطالعه برای بداهه سازی شماره 8 را به مبلغ 23 میلیون دلار به حراج گذاشت که به همین مبلغ فروش رفت. در سال 1990 حراج ساتبی اثرFugue را به مبلغ 20.9 میلیون دلار فروخت. در نوامبر 2016 کریستی اثر سخت و منحنی را به مبلغ 23.3 میلیون دلار فروخت که یک رکورد جدید برای این هنرمند بزرگ به شمار می آید.


Fugue - اثر کاندینسکی

Fugue - اثر کاندینسکی


واسیلی کاندینسکی را می توان یکی از تاثیرگذار ترین هنرمندان در حوزه هنر مدرن به حساب آورد. وی علیرغم این که دیر به دنیای هنر قدم گذارد اما تاثیرات عمیق و بسیار ماندگاری را در دنیای هنر برجای گذاشت. این هنرمند بزرگ همچنین یک تئوریسین تاثیر گذار بود که آثار مکتوب وی نیز همچنان در جهان مخاطبان زیادی دارد.


ترجمه، گرد آوری و تهیه مطالب: جواد اکبر زاده



دیدار - دریچه ای به کلاسهای اخیر

نگاه مختصری به آنچه که اخیرا در کلاسهای حضوری گذشته است.
فیلمهای کوتاه از کارهای در حال انجامی که در آموزشگاه نقاشی ایکاروس و توسط هنرجویان سیاوش مهویس صورت گرفته است.

نقاشی های ما با شما سخن میگویند

اثری از هنرمند آموزشگاه لیدا سماک

اثری از هنرمند آموزشگاه میترا بهاری

اثری از هنرمند آموزشگاه فاطمه مرتضی طاهری

 

کلاسهای ایکاروس

دیـــدگـــاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

بخش‌های مورد نیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ارسال نظرات



🎭 روز شمار هنری
امروز ۲۰۲۴/۰۴/۱۹ میلادی برابر با جمعه، ۳۱ فروردین ۱۴۰۳هجری شمسی که مصادف میباشد با سالروز تولد فرناندو بوترو، نقاش و مجسمه ساز کلمبیایی

فرناندو بوترو، نقاش و مجسمه ساز کلمبیایی

 ادامه مطلب 

©اکیداً از مراجعه حضوری از ساعت ۱۶ به بعد خودداری نمایید             کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت محفوظ و متعلق به آموزشگاه نقاشی ایکاروس میباشد - 2024-2009