نویسنده: ایکاروس، تاریخ انتشار: دوشنبه، ۷ بهمن ۱۳۹۸
جان سینگر سارجنت هنرمند مهاجر آمریکایی و یکی از اساتید مسلم نقاشی سبک پرتره میباشد. این نقاش بزرگ به نقاط مختلف جهان از جمله ونیز، جزایر یونان، خاورمیانه، ایالتهای مونتانا، مین و فلوریدا برای بدست آوردن موضوعات نقاشی مسافرت کرد. وی از همان ابتدای شروع به کار، سبک منحصر به فرد خود را داشت. سارجنت توانایی مثال زدنی با طراحی مستقیم به وسیله قلم مو را داشت، که در سالهای بعد منجر به تحسین بسیاری از سبک شناسان و منتقدین هنری از آثار وی شد. اما در کنار تحسین، در برخی محافل دستخوش انتقادات نسبتا شدید نیز شد که آثار او را به سطحی و سخیف بودن متهم می کردند. نقاشی های پرتره وی به واقع سرشار از تکنیک های قوی در هنر نورپردازی و تصویر سازی پرتره می باشد. در حالی که آثار منظره این نقاش بزرگ و نوع قلم زدن او بیننده را ناخودآگاه به یاد نقاشان امپرسیونیسم می اندازد. سارجنت در سالهای بعد، به نقاشی پرتره وفادار نماند و سبک های مختلفی را تجربه کرد و در ادامه به خلق نقاشی های دیواری علاقمند گشته و مدتی را نیز در این سبک مشغول فعالیت شد. تاریخ نگاران و منتقدین هنری تا اواخر قرن بیستم، به دلیل سبک و ماهیت کار هنرمندانی امثال سارجنت، آنها را در زمره نقاشان فاخر و سطح بالا به حساب نمی آوردند. وی یکی از هنرمندان بسیار مهم دوران ادواردیان محسوب میگردد. این کلمه از دوره سلطنت شاه ادوارد هفتم گرفته شده است. دوران سلطنت این پادشاه کوتاه بود (حدود هشت سال) اما تاثیرات عمیقی را بر تاریخ هنر و هنرهای بصری بر جای گذاشت.
سارجنت در شهر فلورانس ایتالیا و از پدر و مادری امریکایی بدنیا آمده است. پدر جان به نام فیتز ویلیام، قبل از تولد فرزند خود یک جراح چشم در بیمارستان فیلادلفیا در امریکا بوده است. پس از درگذشت خواهر بزرگ سارجنت در سن دو سالگی که قبل از تولد وی رخ داد، مادر جان دچار افسردگی شدید گشته و خانواده وی تصمیم به ترک آمریکا گرفت. این خانواده باقی عمر خود را به صورت مهاجر و دور از وطن زندگی کردند. آنها به فرانسه و شهر پاریس مهاجرت نمودند. اما با این وجود بر اساس فصول مختلف، این خانواده بین کشورهای ایتالیا، آلمان، فرانسه و سوئیس پیوسته در حال مسافرت و حرکت بودند. هدف از این کار نیز تغییر محل زندگی از دریا به کوهستان و بلعکس بوده است، کاری که هم اکنون نیز در بین بسیاری از خانواده های اروپایی مرسوم است. زمانی که مادر جان، وی را باردار بود آنها به دلیل شیوع بیماری وبا در ایالت توسکانی و شهر فلورانس توقف کردند و سارجنت در 1856 و در این شهر متولد شد. یک سال بعد نیز خواهر کوچکترش به دنیا آمد و پس از این رویداد پدر خانواده با اکراه به شغل قبلی خود در آمریکا و ایالت فیلادلفیا بازگشت. اما مادر از بازگشت به آمریکا امتناع کرده و در خارج از آمریکا به زندگی ادامه داد. این خانواده با اندک پس اندازی که داشتند، زندگی آرامی را سپری می کردند. آنها به طور کل از اجتماع دوری نموده و مراوده و ارتباط زیادی با جمع های گوناگون نداشتند. ارتباط این خانواده به معاشرت با دوستان نزدیک و هنرمندان محدود بوده است. ظاهرا خانواده سارجنت قبل از تمایل او به نقاشی نیز به هنر و هنرمندان علاقمند بوده اند. در دوران کودکی، پدر وظیفه آموزش به فرزندان را بر عهده داشت و معلمی صبور در دروس پایه بود. اما جان در دوران کودکی یک بچه بسیار سرکش و غیر قابل کنترل بوده است. این کودک فعالیت و بازی در فضای باز را به درس خواندن و مطالعه ترجیح می داده است. پدرش در دست نویس های خود در مورد سارجنت اینگونه می نویسد که این کودک به واقع به دیدن مناظر طبیعی و به طور کل طبیعت بسیار علاقمند بوده است. مادر خانواده بر این اعتقاد بود که گردش در شهرهای مختلف اروپا و بازدید از کلیساها و موزه ها می تواند آموزش بسیار مناسبی برای فرزندان و به خصوص جان باشد. آنها تلاش بسیار برای آموزش و تحصیل فرزند انجام دادند که این تلاشها بی نتیجه ماند. یکی از اصلی ترین دلایل عدم موفقیت تحصیل سارجنت، سفرهای پی در پی خانواده و عدم سکونت آنها در مکانی ثابت بوده است. مادر وی یک هنرمند آماتور بوده و پدر وی نیز در طراحی تصاویر پزشکی و آناتومی تبحر داشته است. مادر خانواده پس از مدتی برای جان یک دفتر اسکیس تهیه کرده و او را تشویق به طراحی می نماید. جان به زودی به طراحی علاقه نشان میدهد و شروع به کپی کردن تصاویر و کشتی ها از روزنامه های اخبار لندن و همچنین به تصویر کشیدن مناظر طبیعی می نماید. پدر سارجنت علاقه وی در به تصویر کشیدن کشتی ها را به تمایل وی برای داخل شدن به حرفه کشتی رانی و نیروی دریایی تفسیر می نماید. در سن سیزده سالگی مادرش به این نکته اشاره می کند که او بسیار زیبا، دقیق و سریع طراحی میکند و همچنین چشم تیز بین و دقیقی دارد. اگر ما توان تدریس مناسب به وی را داشته باشیم او به زودی تبدیل به یک هنرمند بسیار خوب و کوچک خواهد شد. در همان سن سیزده سالگی، وی از یک نقاش منظره آلمانی به نام کارل ولس درسهایی در مورد تکنیک آبرنگ را فرا گرفت. اگر چه سارجنت در مدرسه ای رسمی و به طور طولانی تحصیل نکرد، اما به واقع وی تبدیل به جوانی با سواد و یک مرد با اطلاعات بین المللی شد. وی در رشته های هنرهای بصری، موسیقی و ادبیات از اطلاعات قابل قبول و سطح بالایی برخوردار بود. او زبان انگلیسی، ایتالیایی، فرانسوی و آلمانی را به خوبی صحبت می کرد. در سن هفده سالگی وی توسط مادرش انسانی خودسر،کنجکاو، مصمم و قوی توصیف می شد و در عین حال از نظر پدر شخصی سخاوتمند و تا حدی متواضع بشمار میامد. وی با قلم و سبک کاری بسیاری از استادان بزرگ آشنا بود به طوری که در یادداشتهای خود نوشته: من در ونیز آموختم که به تحسین و ستایش بی حد و حصر تینتورتو بپردازم و فقط تیسین و میکل آنجلو را بالا تر از این استاد بزرگ قرار دهم.
سارجنت برای تحصیل در آکادمی فلورانس تلاش زیادی کرد. اما در آن دوران آکادمی از پذیرش هنرجو امتناع می کرد. ظاهرا سیستم آکادمی در حال تغییر و تحول بوده است. بنابراین جان به پاریس رفت و کار تمرین خود در سبک نقاشی پرتره را با هنرمند جوان نقاشی پرتره به نام کارلوس دوران، آغاز کرد. وی در این دوره به سرعت خیره کننده ای پیشرفت نمود و به متدهای جدیدی در طراحی دست یافت که این امر تاثیر عمیقی بر روی نقاشی های او در سالهای 1874 تا 1878 گذاشت. در سال 1874 اولین چالش هنری خود را که امتحان ورودی سخت برای وارد شدن به مدرسه هنرهای زیبای پاریس (اکول ده بوزار) بود را پشت سر گذاشت. وی کلاسهای طراحی را که شامل آناتومی و پرسپکتیو بود را پشت سر نهاده و نشان نقره ای آکادمی را از آن خود کرد. همینطور وقت آزاد خود را در موزه ها به طراحی می پرداخت و در کنار آن در استودیو مشترکی که با جیمز کارول بکویت داشت به نقاشی می پرداخت. این شخص دوستی نزدیک و با ارزش برای سارجنت بود که باعث ارتباط او با جامعه هنرمندان امریکایی شد. وی همچنین از بکویت تکنیکهایی را در نقاشی فرا می گرفت. همانطور که قبلا گفته شد وی با نقاش دیگری به نام کارلوس- دوران کار می کرد و می توان گفت که تا حدی نیز زیر نظر وی آموزش می دید. آتلیه این نقاش یک آتلیه کاملا مجهز بود که تمام ملزومات مورد نیاز یک هنرمند را در خود جای میداد. سارجنت همینطور شروع به تجربه و کار بر روی متد آلاپریما نمود که با این روش از آثار ولاسکوئز آشنا شده بود. این روش مستلزم شناخت مناسب رنگ ها و چیره دستی در متدهای رنگ گذاری بود. این سبک از نقاشی منجر به شناخت وسیع وی نسبت به رنگ و نور پردازی شد. امری که در کار طراحی دستیابی به آن تقریبا غیر ممکن می نمود. روشی که وی در پی آن بود تفاوت بسیار زیادی با روشی که دو نقاش مشهور آمریکایی دیگر به نامهای توماس ایکینز و جولیان آدلن ویر، در آتلیه نقاش بزرگ فرانسوی ژان لئون ژروم فرا می گرفتند داشت. سارجنت به واقع تبحر بسیاری در نقاشی سریع داشت. آدلن ویر در سال 1874 با جان ملاقات کرد. وی به این نکته اذعان داشت که سارجنت یکی از پر استعدادترین هنرمندانی می باشد که وی تا به حال دیده است. او گفت طراحی های او به واقع شبیه طراحی های اساتید بزرگ قدیمی است و آثار رنگ او نیز به همان اندازه خوب و زیبا هستند. سارجنت تحت آموزش هنر فرانسوی تحسین همگان را بر انگیخت. وی از طریق دوستی با نقاش فرانسوی پل سزار هِلو با بزرگان هنر آن دوران مانند ادگار دگا، آگوست رودن، کلود مونه و جیمز مک نیل ویسلر آشنا شد.
تمایل و گرایش اولیه سارجنت به نقاشی پرتره نبوده است و او طراحی و نقاشی منظره را ترجیح می داده. از طراحی ها و اسکیس های اولیه او طراحی مناظر کوهستان و دریا و همینطور ساختمانها بر جای مانده است. اما تخصص و گرایش دوست و استاد او کارلوس دوران که یک نقاش پرتره چیره دست بود روی جان نیز تاثیر گذاشت و او نیز به نقاشی و طراحی پرتره گرایش پیدا کرد. پروژه های نقاشی سبک تاریخی در آن دوران خواهان بیشتری داشت. اما گرفتن این نوع پروژه ها بسیار مشکل بود. از طرف دیگر نقاشی پرتره نیز طرفداران خاص خود را داشت و دریافت سفارش آن نسبت به نقاشی های ژانر تاریخی ساده تر بود و از نمایش آنها در سالن نیز استقبال می شد. از طرف دیگر نقاشی پرتره وسیله خوب و مناسبی برای امرار معاش بوده است. اولین پرتره جدی که سارجنت دست به خلق آن زد تصویر پرتره دوست وی فانی واتس بود که همین اثر نیز در سالن پاریس مورد پذیرش قرار گرفته و به نمایش درآمد. این اثر بازخورد خوب و مناسبی را به همراه داشت.
اما دومین اثر راه یافته او به سالن، جمع کنندگان صدف بود که در سبک و ژانر امپرسیونیسم به نمایش در آمد. این اثر در دو نسخه تهیه شد یک نسخه از آن به آمریکا فرستاده شد و یک نسخه نیز در سالن پاریس به نمایش درآمد. هر دوی این آثار بازخورد بسیار مثبت و موفقی داشتند.
در سال 1879 یک پرتره از معلم و دوست خود کارلوس دوران نقاشی کرد که این اثر نیز با اقبال خوبی مواجه شد. این اثر صرفنظر از اینکه اثری پخته و کاملا حرفه ای بود به نوعی نیز ادای احترام به استاد و معلم نیز به شمار میرفت. این نقاشی تا حد زیادی مورد توجه هیات داوران سالن پاریس قرار گرفت.
هنری جیمز نویسنده مشهور آمریکایی بریتانیایی در این دوره در مورد آثار سارجنت نوشت که این هنرمند به واقع استعداد خیره کننده ای دارد و پله های ترقی را به سرعت می پیماید به طوری که بیننده حس می کند که سارجنت در این مرحله از هنر خود دیگر چیزی برای آموختن در پیش رو ندارد! مدتی پس از این رویداد جان آتلیه دوران را ترک کرد و به اسپانیا رفت. در اسپانیا بر روی آثار ولاسکوئز مطالعه کرد که این مطالعات تاثیر زیادی بر روی سبک رنگ گذاری وی داشت.
در سالهای 1880 سارجنت به طور مرتب نمایشگاه های از پرتره را در سالن پاریس برگزار می کرد. اکثر این پرتره ها نیز تصاویری از بانوان می باشد، پرتره هایی نظیر پرتره مادام پیلرون و مادام سابرکازاکس جزو این پرتره ها می باشند. این نمایشگاهها بازخورد مثبت و قابل توجهی را برای سارجنت به ارمغان آوردند.
اما یکی از قابل توجه ترین آثار سارجنت که امروزه آن در زمره یکی از بهترین آثار وی قلمداد مینمایند، پرتره مادام ایکس می باشد. همینطور این تابلو یکی از آثار مورد علاقه خود جان نیز می باشد. وی در مورد این اثر می گوید این بهترین کاری است که تا به حال انجام داده ام! اما در کمال تعجب این اثر در سالن با نقد منفی روبرو می شود و همین امر منجر به نقل مکان سارجنت از پاریس به لندن می گردد. وی سپس در مورد این اثر به یک آشنای مشترک اینگونه می نویسد: من اهداف و آرزوی های زیادی برای خلق این پرتره دارم و به عقیده من او(مادام ایکس) باید بسیار خشنود باشد که کسی با استعداد و هنر من زیبایی او را به تصویر کشیده است!
سارجنت در نقاشی آبرنگ نیز تبحر قابل توجهی داشت و در طول فعالیت هنری خود بیش از 2000 نقاشی آبرنگ خلق کرد. این نقاشی ها شامل صحنه هایی از مناظر ونیز، مناظر برون شهری نقاط مختلف انگلستان و مناطق خاور میانه و قسمتهایی از آمریکا بود.
سارجنت را به واقع می توان یکی از بزرگترین نقاشان پرتره قرن قلمداد کرد که با آثار خود تحول عظیمی را در نقاشی پرتره رقم زد. سبک خاص وی در طراحی و نقاشی سرآمد بسیاری از هنرجویان و هنرمندان پس از وی شد. لکه گذاری های خاص وی نوع جدیدی از نقاشی پرتره را در دنیای هنر به وجود آورد. در سال 1925 یک نمایشگاه یادبود برای این هنرمند بزرگ در بوستون و همینطور یک نمایشگاه دیگر در موزه متروپولیتن نیویورک برپا شد. همینطور در سال 1926 نیز در رویال آکادمی لندن آثار این هنرمند بزرگ به نمایش درآمد. پرتره رابرت لوئیس استیونسون و همسرش در سال 2004 به قیمت هشت میلیون و هشتصد هزاردلار به فروش رفت که این اثر هم اکنون در موزه کریستال بریج آمریکا موجود می باشد.
دیدار - دریچه ای به کلاسهای اخیر
نگاه مختصری به آنچه که اخیرا در کلاسهای حضوری گذشته است.
فیلمهای کوتاه از کارهای در حال انجامی که در آموزشگاه نقاشی ایکاروس و توسط هنرجویان سیاوش مهویس صورت گرفته است.
نقاشی های ما با شما سخن میگویند
اثری از هنرمند آموزشگاه مرتضی طاهری
اثری از هنرمند آموزشگاه میترا بهاری
اثری از هنرمند آموزشگاه فاطمه مرتضی طاهری
کلاسهای ایکاروس
دیـــدگـــاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.
بخشهای مورد نیاز علامتگذاری شدهاند *
هدیه
زمان: ناهید شید، ۱۶ خرداد ۱۳۹۹ | ۱۷:۲۴:۴۲
عالی بود ممنون.. فقط سبک نقاشی سارجنت آلاپریما بود یا گلیز؟
↩ پاسخ به پیام
مدیر
زمان: ناهید شید، ۱۶ خرداد ۱۳۹۹ | ۲۰:۵۶:۵۲
الزامی وجود ندارد که یک نقاش حتما یا آلاپریما کار کند یا لایه به لایه و به طبع آن، گلیز. بسیاری از نقاشان با هر دو روش آشنایی داشته و ممکن است هردو روش را بنا به نیاز استفاده کنند و کسی مانند سارجنت در آثارش اسکیسهای رنگی که احتمالا در یک جلسه تمام شده باشد و نقاشیهایی که ممکن است در چند نوبت به اتمام رسیده باشد، را میتوان یافت. توانایی های سارجنت در زمینه های گوناگون نشان از تسلط این هنرمند به بسیاری از تکنیکهای نقاشی میدهد. تعداد آثار پرکار این نقاش هم خیلی زیاد است.
↩ پاسخ به پیام