نویسنده: ایکاروس، تاریخ انتشار: سه شنبه، ۱۰ خرداد ۱۴۰۱
یکی از نقاشان برجسته روس در اواخر قرن نوزده و اوایل قرن بیستم میخائیل وروبل می باشد. سبک او تا حد زیادی نماد گرایی و هنر نو را در بر میگیرد. این هنرمند مشخصا از سبک هنر بیزانس و آثار متقدّم رنسانس در کارهای خود تاثیر گرفته است. وروبل در هنرهای دیگر مانند نقشه کشی، مجسمه سازی و هنرهای نمایشی نیز پر کار و نو آور بوده است. از وی همچنین به عنوان یکی از چهره های پیشرو در هنر مدرنیسم یاد می شود. در بین سالهای 1880 تا 1890 آثار وروبل مورد توجه و حمایت آکادمی و منتقدین قرار نگرفت. با این حال بسیاری از کلکسیونرها و حامیان خصوصی مجذوب نقاشیهای او بودند. در آغاز قرن بیستم هنر این هنرمند تبدیل به بخش مهمی از هنر نوی روسیه شد و مورد حمایت قرار گرفت.
میخائیل الکساندروویچ وروبل در هفدهم مارس 1856 به دنیا آمد. خانواده این هنرمند به اشراف تعلق نداشتند و پدر بزرگ وی یک قاضی بود که در شهر کوچک خدمت می کرد. پدرش یک ارتشی بود که با درجه سر لشکری بازنشسته شد و دارای سه پسر و چهار دختر بود. خانواده وروبل مدت طولانی را در سیبری گذراندند و همین شرایط سخت در نهایت منجر به مرگ مادر میخائیل شد. وروبل در خاطراتش اینگونه نقل می کند که مادر در بستر بیماری برای فرزندان خود آدمک های کوچک با استفاده از برش تکه های کاغذ درست می کرد. میخائیل در دوران کودکی از نظر فیزیکی بچه ضعیفی بوده است و ظاهرا در سن 3 سالگی شروع به راه رفتن می کند. به دلیل مسافرتهای کاری زیاد پدر، میخائیل و خواهر وی دوران کودکی خود را در مکانهای گوناگون سپری کردند. در سال 1861 آنها به خارکیف رفتند و در این شهر میخائیل به سرعت خواندن و نوشتن را فرا گرفت. در همین دوره بود که علاقه خود را به هنر بروز داد و در یک نشریه محلی به کار تصویر سازی پرداخت. در سال 1863، الکساندر وروبل (پدر) برای دومین بار با زنی به نام الیزاوتا وسل از سن پترزبورگ ازدواج کرد این زن خود را وقف فرزندان شوهرش کرد و تنها یک فرزند به دنیا آورد. در سال 1867، خانواده به ساراتوف نقل مکان کردند، جایی که پدر وروبل فرماندهی پادگان استان را بر عهده گرفت.
در سن ده سالگی میخائیل با شروع کار طراحی، تئاتر و تمرین موسیقی استعداد و علاقه هنری خود را بروز داد. تئاتر و موسیقی در زندگی هنری و آینده وی جایی کمتر از نقاشی نداشتند. مربیان هنری وی او را بسیار با استعداد می دانستند. اما به نظر آنها میخائیل بیشتر شبیه به یک آماتور همه کاره بود تا یک نقاش حرفه ای. پدر میخائیل برای او یک معلم خصوصی استخدام کرد تا تکنیک های نقاشی پیشرفته را زیر نظر این معلم آموزش ببیند. کمی بعد یکی از آثار میکل آنجلو در شهر به نمایش در آمد و این اثر چنان وروبل را تحت تاثیر قرار داد که پس از بازگشت به خانه آنرا با جزییات و از حفظ نقاشی کرد. وروبل کمی بعد در یکی از سالن های ورزشی سنت پترزبورگ شروع به ورزش و تمرین کرد. در این محل مسئولان مدرسه اهمیت زیادی برای هنرهای رقص و حرکات موزون قائل بودند. بعلاوه او در کلاسهای نقاشی مدرسه انجمن امپراتوری برای فراگیری و تمرین نقاشی نیز شرکت می کرد. وی به لطف معلم خود که یک معلم تبعیدی بود به علوم طبیعی نیز علاقمند شد. پس از سه سال زندگی در سن پترزبورگ، خانواده وروبل به اودسا نقل مکان کردند. ظاهرا در این دوره خواهر درسنت پترزبورگ باقی مانده و در این شهر به فراگیری و تحصیل پرداخته است. در نامه هایی که وروبل به خواهر خود می نوشته از نقاشی هایی که به تصویر می کشیده حکایت می کند. پرتره برادر کوچکتر که در سنین کودکی در گذشته است یکی از این آثار بوده.
او در نامه ها نقل قول های زیادی را به زبان فرانسه و لاتین می آورد. وی علاوه بر نقاشی علائق دیگری نیز داشت و به طور کلی می توان گفت نقاشی زمان زیادی را از وی اشغال نمی کرد. او علاقه خاصی به ادبیات، زبان ها و تاریخ داشت. این هنرمند در تمرینات خود یکی از آثار آیوازوفسکی را کپی کرده است. به تعبیری نیز می توان گفت وروبل در آن دوران بیشتر به تئاتر علاقمند بوده تا نقاشی زیرا زمانی زیادی را صرف این رشته هنری می کرده است. پس از فارغ التحصیلی با درجه ممتاز، نه وروبل و نه والدینش به حرفه او به عنوان یک هنرمند فکر نمی کردند. بنابراین تصمیم بر این شد که میخائیل را به سن پترزبورگ بفرستند تا بتواند در دانشگاه ایالتی سن پترزبورگ تحصیل کند و با عمویش نیکولای وسل زندگی کند که او نیز مخارج روزانه وروبل را تامین می کرد. تصمیم میخائیل برای تحصیل در دانشکده حقوق توسط زندگی نامه نویسان وروبل به گونه ای متفاوت تفسیر شد.
به عنوان مثال، الکساندر بنوا، که در همان دانشکده تحصیل کرده بود، اینچنین نقل می کند که دلیل این تصمیم، سنت خانوادگی و ارزش هایی است که حرفه وکالت در میان حلقه های اجتماعی آن دوران داشته است. در سال 1876، وروبل به دلیل نمرات ضعیف و تمایل به تقویت دانش خود مجبور شد سال دوم را تکرار کند. با این وجود و با تلاش زیاد نتوانست از پایان نامه خود دفاع کند و با پایین ترین رتبه تحصیلی که یک دانشجو امکان فارغ التحصیل شدن را دارد فارغ التحصیل شد. یکی از دلایل افت تحصیلی وی سبک زندگی بود که در نزد عموی خود پیش گرفت و عموی وی نیز از این بابت او را آزاد گذاشت. در این دوران او فعالیت زیاد نقاشی نیز نکرد و تمام فعالیتش صرفا به چند تصویر سازی محدود می شد. آثار این نقاش روس تقریبا در تمام مراحل از آثار ادبی الهام می گرفته است.
ایمانوئل کانت فیلسوف بزرگ بر روی این هنرمند تاثیر زیادی داشته است و همین فیلسوف تاثیر زیادی بر تصمیم میخائیل مبنی بر رفتن وی به آکادمی داشته است. از پاییز 1880، وروبل کلاسهای آکادمی را شروع کرد و احتمالاً شروع به گذراندن کلاسهای خصوصی در استودیوی چیستیاکوف نقاش ژانر تاریخی کرد. با این حال، فعالیت در این کلاسها از سال 1882 در تاریخ ثبت شده است. خود نقاش ادعا کرده که چهار سال با چیستیاکوف تحصیل کرده است. در زندگی نامه خود به تاریخ 1901، نقاش سال هایی را که در آکادمی گذرانده است به لطف چیستیاکوف به عنوان "درخشنده ترین دوره حرفه ای خود" توصیف می کند. به طوری که در یک نوشته اینچنین می گوید:
زمانی که درس هایم را با چیستیاکوف شروع کردم، با شور و اشتیاق سخنان او را دنبال کردم، زیرا آنها چیزی کمتر از نگرش زندگی من نسبت به طبیعت نبودند.
در میان شاگردان چیستیاکوف، ایلیا رپین، واسیلی سوریکوف، واسیلی پولنوف، ویکتور واسنتسف و والنتین سروف حضور داشتند که همگی به سبک های مختلف نقاشی می کردند. همه آنها، از جمله وروبل، چیستیاکوف را به عنوان تنها معلم خود شناختند و تا آخرین روزهای برای وی احترام و ارزش زیادی قائل بودند.
روش این مدرس نقاشی بسیار آکادمیک بود ولی در عین حال به فردگرایی نیز بها میداد. او از روش آنالیز کردن و تجزیه کردن قسمتهای مختلف نقاشی بهره می گرفت. یکی از درخشان ترین آثار میخائیل در ژانر آکادمیک اثر جشن رومیان است. اگر چه این اثر به طور رسمی بر قوانین آکادمیک استوار است اما در برخی قسمتها این قوانین را نقض می نماید. یکی از نشانه های این امر ترکیب بندی اثر است که مانند آثار آکادمیک، متمرکز نیست. از طرفی طرح کار نیز تا حدی مبهم و نامشخص به نظر می آید.
سالهایی که وروبل در کیف گذراند تقریباً مهمترین سالهای فعالیت حرفه ای او بود. برای اولین بار در زندگی، وی توانست اهدافی بسیار شخصی را دنبال کند و در کنار این اهداف به نوعی به مبانی تاریخی هنر روسیه مراجعت کرد. در پنج سال، میخائیل تعداد زیادی نقاشی را تکمیل نمود. به عنوان مثال، او به تنهایی نقاشی های دیواری و نمادهای کلیسای سنت سیریل را نقاشی کرد. همچنین تعداد 150 طراحی را به منظور بازسازی شکل یک فرشته در گنبد کلیسای جامع سنت سوفیا کشید.
کمی بعد وروبل به ایتالیا سفر کرد و در شهر ونیز اقامت گزید. جالب اینجاست که آثار اساتید بزرگ وینیزی توجه این هنرمند روس را به خود جلب نکرد. بلکه چیزی که در ونیز او را جذب خود کرد موزاییک های قرون وسطایی و نقاشان رنسانس متقدم مانند چیما دا کونلیانو و ویتره کارپاتچو بودند.
در سال 1889، میخائیل وروبل مجبور شد فورا به کازان سفر کند، جایی که پدرش به شدت بیمار بود. پدر کمی بعد بهبود یافت. اما به دلیل بیماری، مجبور به استعفا و سپس در کیف مستقر شد. در ماه سپتامبر، میخائیل برای دیدار با برخی از آشنایان خود به مسکو رفت. اما این مسافرت باعث شد که تصمیم به ماندن در این شهر گرفته و مدت پانزده سال در این شهر ماندگار شد. نقل مکان وروبل به مسکو تصادفی بود، مانند بسیاری از اتفاقات دیگر که در زندگی او رخ داد.
آثار وروبل در گالری دولتی ترتیاکوف در مسکو، موزه روسیه در سنت پترزبورگ، موزه هنرهای زیبای وروبل در اومسک، گالری هنری کیف، موزه هنر اودسا، موزه هنرهای ملی بلا روس، و مکانهای دیگر به نمایش گذاشته شده است. بسیاری از محققان و منتقدان تأثیر وروبل بر هنر روسیه و جهان را متفاوت ارزیابی کرده اند. بدین معنی که نقش و تاثیر وی بر هنر متفاوت از دیگر هنرمندان قلمداد می شود و شکلی شخصی و منحصر به فرد دارد. محققان وروبل را به عنوان نماینده معمولی هنر نو در نظر نمی گیرند. می توان گفت که سبک وروبل تنها بدین دلیل در هنر مدرن تاثیر داشت که با آن همزمان بود، وگرنه شباهت زیادی به دیگر سبکهای آوانگارد در آن وجود ندارد. میتوان گفت سبک این نقاش ماهیتی طبیعت گرا داشت و اساسا در عمق آن نمی توان المانهای مدرن را مشاهده کرد. می توان گفت میخائیل وروبل توانست نمادگرایی را به عنوان یک نظام زیبا شناختی و فلسفی هماهنگ در هنرهای تجسمی پیاده کند. سبک این نقاش روس را می توان کاملا جدا و مستقل از هر سبک دیگری مانند نئوکلاسیک یا پردویژنیکی قلمداد کرد. وی هنر آکادمیک را به عنوان نقطه شروع کار خود در نظر گرفت. میخائیل از نظر شخصیتی و تفکر هنری فرد گرا بود. او با ایده های عدالت اجتماعی، دانشگاهی یا ارتدکس که الهام بخش دیگر هنرمندان نسل او بود، بیگانه بود. بعلاوه سبک هنر نو که در آن دوران این نقاش روس آنرا دنبال می کرد هنوز در روسیه درک نشده بود و طرفداران بسیار انگشت شماری داشت.
دیدار - دریچه ای به کلاسهای اخیر
نگاه مختصری به آنچه که اخیرا در کلاسهای حضوری گذشته است.
فیلمهای کوتاه از کارهای در حال انجامی که در آموزشگاه نقاشی ایکاروس و توسط هنرجویان سیاوش مهویس صورت گرفته است.
نقاشی های ما با شما سخن میگویند
آثاری از هنرمند آموزشگاه سحر تربر
اثری از هنرمند آموزشگاه لیدا سماک
اثری از هنرمند آموزشگاه مریم انصاری
کلاسهای ایکاروس
دیـــدگـــاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.
بخشهای مورد نیاز علامتگذاری شدهاند *