نویسنده: ایکاروس، تاریخ انتشار: سه شنبه ۱۳ فروردین ۱۳۹۸
منریسم یا شیوه گرایی یک جنبش هنری می باشد که در دوران رنسانس متاخر از سال 1520 آغاز شد و تا دوران آغازین سبک باروک در سالهای 1590 ادامه یافت. این جنبش هنری از فلورانس و رم آغاز گشت و به سرتاسر ایتالیا گسترده شد. سپس به اروپای مرکزی و شمالی نیز سرایت کرد. اما عبارت منریسم بار اول توسط «لویجی لانزی» باستان شناس ایتالیایی قرن هجدهم مورد استفاده قرار گرفت. وی به قصد نام بردن از هنرمندان قرن شانزدهم که از اساتید قدیمی تر رنسانس تقلید می کردند، این عبارت را مورد استفاده قرار داد.
منریسم از ایده آل گرایی و طبیعت گرایی اساتید رنسانس مانند لئوناردو داوینچی، میکل آنجلو و رافائل الهام گرفت و پایه و اساس مکتب هنری خود را تشکیل داد. در به تصویر کشیدن بدن انسان استانداردهایی توسط میکل آنجلو پایه گذاری شد و از نظر زیبایی شناسی و ایده آل گرایی نیز سبک رافائل بسیار مورد توجه قرار گرفت. اما در نظر هنرمندان منریسم علاوه بر دو فاکتور ذکر شده، مفهوم درونی فیگور نیز از اهمیت بالایی برخوردار می باشد. مشکلاتی که این هنرمندان با آن دست به گریبان شدند به تصویر کشیدن بیش از حد پیچیدگی های بدن بود که در برخی موارد باعث خشک شدن اثر هنری و مصنوعی به نظر رسیدن آن می شد.
هنرمندان منریسم به طور آگاهانه و عمدی دست به اغراق و وسواس تکنیکی بسیار در آثار خود می زدند. و بسیاری از آثار آنها به صورت افراطی تمایل به نمایش شکوه و عظمت فیگور و کاراکتر به نمایش درآمده در اثر هنری را داشتند. در سبک منریسم فیگورها بسیار زیبا و ظریف بوده اما در عین حال دارای پایین تنه بلند و کشیده نیز میباشند. معمولا سر قدری از حد طبیعی کوچکتر کشیده میشود. اجزای صورت از سبکی منحصر به فرد برخوردارند. از سویی دیگر پوزها و ژست های فیگورها در حالتی بسیار رسمی و در برخی مواقع بسیار پیچیده و سخت به نظر می رسند. برعکسِ بک گراندهای دوران رنسانس متاخر که دارای عمق و پرسپکیوهای خطی با جزییات بودند، در سبک منریسم بک گراند اثر، تقریبا تخت و تیره می باشد. بنابراین گاهاً فیگور به عنوان یک عنصر دکوراتیو در نظر گرفته شده و به طور کل استیلای بسیار قدرتمندی را بر صحنه اثر هنری به نمایش میگذارد. این سبک نقاشی در عین مفهوم گرایی بسیار فرم گرا نیز می باشد. منریستها پیوسته در پی ارتقای حالات فیگور با اغراق و تاکید هستند. این امر محدودیتهای نسبتا زیادی را برای هنرمند فعال در این عرصه به ارمغان خواهد آورد. نتیجه این گرایشات منجر به خلق فضایی نسبتا عجیب می گردد. در این فضا عناصر اثر دچار در هم پیچیدگی شده و بعضا رنگها غیر طبیعی به نظر می آیند. بعلاوه مقیاسهای موضوعات در اثر هنری گاها از حالت طبیعی دور می شوند. در این فضا برخی مواقع عناصر کلاسیک و آنتیک با موضوعات خیالی در هم آمیخته و فضایی گروتسک گونه را خلق می نمایند. نشانه های سبک منریسم قبلا در آثار رافائل خصوصا در آثار خلق شده در رم در سالهای 1517 تا 1520 به چشم می خورند. در سالهای 1515 تا 1524 دو نقاش فلورانسی به نامهای «روسو فیورنتینو» و «پونتورومئو» مرزهای هنر کلاسیک و رنسانسی را شکستند و نقاشی سبک رنسانس را با احساسات و گرایشات مذهبی خود در هم آمیختند.
در سال 1520 روسو فیورنتینو به رم سفر کرد و در آنجا به هنرمندان دیگری مانند جولیو رمانو و پولیدورو دا کاراواجو پیوست. این هنرمندان از سبک رافائل در واتیکان پیروی کردند. سبک منریسم به طور کامل از دل آثار این هنرمندان بعلاوه نقاش مشهور دیگری به نام پارمیجانینو سر برآورد. مریم گردن بلند پارمیجانینو، مرگ مسیح در میان فرشتگان اثر روسو فیورنتینو، و گواهی اثر پنتورومئو حد عالی و کمال سبک منریسم می باشد.
نقاشی فرسک عظیم میکل آنجلو با نام قضاوت آخر در واتیکان گرایش بسیار بالای منریست ها را به یک ترکیب بندی ناپایدار و یک فضای نامعلوم نشان می دهد. همینطور به نمایش گذاشتن اغراق آمیز ماهیچه ها و عضلات فیگورها در این اثر از دیگر نکات قابل توجه می باشد.
به مرور این سبک هنری در رم جا افتاد و تبدیل به یک جنبش پر اهمیت در این شهر شد. هنرمندان جوانی در این دوران پای به عرصه نقاشی و سبک منریسم گذاشتند. چهره هایی مانند جرجو وازاری، فرانچسکو سالویاتی و برنزینو از مهمترین آنها بودند. یکی از مهمترین این هنرمندان برنزینو شاگرد پنتورمو بود که در شهر فلورانس تبدیل به مهمترین نقاش این سبک شد.
اما در خارج از مرزهای ایتالیا نیز سبک منریسم شروع به فعالیت و گسترش کرد. روسو فیورنتینو به فرانسه سفر کرد و در آنجا با فرانچسکو پریماتسیو آشنا شد. این نقاش فرانسوی تبدیل به پایه گذار مکتب فونتن بلو در فرانسه شد. کم کم این سبک در مرکز اروپا نیز مشهور شد و نقاشی های دیواری بسیاری در این سبک در سرتاسر اروپا توسط هنرمندان ایتالیایی خلق شد. به مرور هنرمندان اروپایی از نقاط این قاره برای یادگیری این سبک نقاشی به رم مسافرت کردند و این سبک هنری بیش از پیش در سراسر اروپا رایج گردید. بارتولومئوس اسپرانجر، هندریک خولتسیوس دو نقاش هلندی مشهور و فعال در این سبک بودند.
آمستردام تبدیل به یکی از مراکز اصلی سبک منریسم در اروپا شد. از سویی دیگر شهر پراگ در کشور چک نیز توجه خود را به این سبک معطوف کرد و تعدادی از هنرمندان برای پادشاه کشور چک، رادولف دوم شروع به فعالیت و خلق آثار هنری نمودند.
اما در حوزه مجسمه سازی نیز هنرمندان بزرگی پای به عرصه فعالیت گذاشته و آثار خیره کننده ای را خلق کردند. بزرگانی مانند بارتولومئو اماناتی، بن ونوتو چلینی و از همه مهمتر جامبولونیا، تبدیل به سران سبک منریسم در مجسمه سازی شدند. در مجمسه سازی نیز مانند نقاشی هنرمندان این سبک دست به خلق فیگورهایی اغراق شده و با پیچیدگی های خاص میزدند.
سبک منریسم تا سالهای 1600 با ظهور هنرمندان بزرگ سبک باروک مانند آنیبال کاراچی و کاراواجو به استیلای خود ادامه داد و برای مدت طولانی یکی از سبکهای اصلی و قابل توجه هنری بود. این سبک، نقاشی های دوران رنسانس را دستخوش تغییر و تحولات بنیادین کرد. این سبک در زمان خود از سوی برخی منتقدین، ویرانگر و منحط تلقی می شد. اما در قرن بیستم به دلیل شجاعت و شکوهی که در آثار این هنرمندان یافت می شد مورد ستایش و تشویق قرار گرفت. سبک منریسم نسبت به سبکهای هنری زمان خود بسیار شخصی تر و آرمان گرا تر بود. این سبک به دلیل گرایشات روانشناسانه خود و دلالت بر حالات روحی، و شخصی تر بودن نسبت به سبکهای دیگر در قرن حاضر بسیار مورد توجه قرار گرفت.
دیدار - دریچه ای به کلاسهای اخیر
نگاه مختصری به آنچه که اخیرا در کلاسهای حضوری گذشته است.
فیلمهای کوتاه از کارهای در حال انجامی که در آموزشگاه نقاشی ایکاروس و توسط هنرجویان سیاوش مهویس صورت گرفته است.
نقاشی های ما با شما سخن میگویند
اثری از هنرمند آموزشگاه مرتضی طاهری
اثری از هنرمند آموزشگاه مهدیه عبدالعلی زاده
آثاری از هنرمند آموزشگاه بنفشه حسینی
کلاسهای ایکاروس
دیـــدگـــاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.
بخشهای مورد نیاز علامتگذاری شدهاند *