نویسنده: ایکاروس، تاریخ انتشار: چهار شنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۸
دومنیکوس تئوتوکاپلوس مشهور به ال گرکو ، نقاش، مجسمه ساز و معمار یونانی ساکن اسپانیا دوره رنسانس می باشد. این هنرمند نقاش به دلیل ریشه های یونانی خود همه آثارش را با نام تولدش که کاملا یونانی بود امضا می کرده است. سبک دراماتیک و احساسی این هنرمند باعث حیرت و توجه بسیاری از معاصرانش گردید. اما این هنرمند بزرگ فقط مورد تقدیر هنرمندان و هنرشناسان معاصر خود نبوده بلکه در قرن بیستم نیز طرفداران بسیاری دارد و بسیاری از منتقدین هنری و هنرشناسان آثارش را ستایش می نمایند. از ال گرکو به عنوان هنرمندی یاد می شود که ریشه های سبک اکسپرسیونیسم و کوبیسم را شکل داده است. شخصیت و آثار این هنرمند بزرگ الهام بخش بسیاری از شاعران و نویسندگان بوده است. اشخاصی مانند راینر ماریا ریلکه از مهمترین شاعران آلمانی سده بیستم و نیکوس کازانتزاکیس نویسنده، شاعر، خبرنگار، مترجم و جهانگرد یونانی مثالهای خوبی از این دست می باشند.
در سال 1541 در شهر کاندیا در جزیره کرت که یکی از جزایر یونان می باشد به دنیا آمده است. وی در یک خانواده مرفه متولد شد. پدر ال گرکو یک تاجر و مسئول جمع آوری مالیات بود. در مورد مادرش هیچ نوع اطلاعات خاصی در دسترس نمی باشد. برادر این هنرمند نیز یک تاجر موفق و ثروتمند بوده است. ال گرکو اولین آموزشهای نقاشی خود را در حوزه نقاشی تمثال سبک بیزانسی در مدرسه هنری کرت جایی که نقاشی پسا بیزانسی تدریس می شده است گذراند.
وی همینطور دوره زبان لاتین و همینطور هنر و تاریخ یونان باستان را نیز گذرانده بود و تاریخ نویس بزرگ رنسانس جورجو وازاری از اشراف وی به زبان لاتین و یونانی سخن گفته است. از مواردی که در کتاب وازاری به آن اشاره شده است نوشتن کتاب مقدس به زبان یونانی توسط این هنرمند میباشد. شهر کاندیا در آن زمان یکی از مراکز مهم هنری به شمار می رفت و محل تلاقی فرهنگ شرق و غرب بود. در این شهر حدود دویست نقاش فعال حضور داشته و به تولید آثار هنری می پرداختند. انجمنهای نقاشان در این محل به سبک تشکل ها و انجمن های نقاشی ایتالیایی فعالیت می کردند. منابع بیوگرافی در مورد این هنرمند اینطور ذکر می کنند که در سن 22 سالگی و در سال 1563 رسما ال گرکو را به عنوان استاد (به زبان لاتین از عنوان Maestro برای این افراد استفاده می شده است) خطاب می کرده اند. این عنوان در آن زمان لقب مهمی به حساب می آمده است و تا حدی از جنبه رسمی برخوردار بوده. بدین معنی که دارنده این عنوان می توانسته به برگزاری فعالیتهای هنری مانند ورک شاپ و کارهای دیگر دست بزند. اکثر محققان معتقد بر این امر هستند که خانواده ال گرکو (تئوتوکاپلوس) وابسته به کلیسای ارتدوکس یونان بوده اند. اما برخی منابع نیز از او به عنوان یک مسیحی کاتولیک یاد می نمایند. هر چند باید یادآور شد که به مانند بسیاری از ارتدوکس هایی که به سرزمینهای کاتولیک مهاجرت کردند، وی نیز پس از مهاجرت به اسپانیای کاتولیک تبدیل به یک مسیحی کاتولیک شده است. در سال 1960 میلادی تحقیقات گسترده ای در مورد این هنرمند توسط تاریخ شناسان انجام گرفت و مشخص شد که ال گرکو ریشه ای کاملا ارتدوکسی یونانی داشته است. یکی از عموهایش یک کشیش ارتدوکس بوده است و همینطور نام وی به واقع نشان از غسل تعمید یک کاتولیک در جزیره کرت ندارد. پریولکیس نویسنده مشهور یونانی پا را حتی فرا تر از این گذاشته و اساسا در مورد کاتولیک شدن ال گرکو ابراز تردید کرده و این نظریه را مطرح می نماید که وی یک مسیحی ارتدوکس باقی مانده است.
ال گرکو دوران متقدم هنری خود را در کرت سپری کرد و در این محل دست به خلق آثاری زد . یکی از این آثار اثری تحت عنوان خوابگاه می باشد. وی این نقاشی را در اواخر اقامت خود در این محل به اجرا رسانید. تاریخ این اثر به پیش از سالهای 1567 باز می گردد. امضای وی در سال 1983 در این اثر زیبا کشف شد.
اینکه این هنرمند جوان در جهت ارتقای هنر خود در فکر سفر به ایتالیا و به خصوص ونیز باشد امری طبیعی می نمود. در آن زمان سرزمین کرت در تصرف و تحت حکومت جمهوری ونیز آن دوران قرار داشت که تاریخ این حکمرانی به سالهای 1211 میلادی باز می گردد. به واقع سال دقیق مهاجرت ال گرکو به ونیز به طور دقیق مشخص نیست. اما محققان بر این باورند که وی در حدود سال 1567 و درست پس از به پایان رساندن اثر خوابگاه دست به این مسافرت زد. اطلاعاتی که در طول اقامت وی در ونیز در دسترس می باشد بسیار محدود و ناچیز است. وی تا سال 1570 در ونیز زندگی کرد. براساس نامه نگاری هایی که بین وی و دوست قدیمی او جولیو کلویو رد بدل می شده می توان به این نکته دست یافت که گرکو شاگرد استاد بزرگ نقاشی ایتالیا تیسین بوده است. تیسین در آن دوران در سن هشتاد سالگی بسر میبرده اما ظاهرا همچنان توان کار کردن را دارا بوده است. این بدان معنی است که احتمالا گرکو در استودیوی بزرگ تیسین دست به خلق آثاری نیز زده است. مدتی بعد به رم نقل مکان کرد، جایی که دست به خلق آثاری با تاثیراتی از مکتب ونیزی زد. در رم به توصیه دوست خود جولیو کلویو مهمان کاخ فارنیسه شد. جایی که کاردینال آلساندرو فرانزه این قصر را تبدیل به مرکز هنری و فرهنگی در کل شهر رم کرده بود. در این محل ال گرکو با افراد نخبه شهر و متفکرین بزرگی مانند فلاویو اورسینی آشنا شد. متاسفانه از مسافرتهای این هنرمند اطلاعات کامل و دقیقی در دسترس نمی باشد. بنابراین مدت اقامت دقیقش در رم مشخص نیست. به احتمال زیاد گرکو پیش از عزیمت به اسپانیا بار دیگر به ونیز رفته است. بر خلاف دیگر هنرمندان کرتی که به ونیز مهاجرت می کرند و ریشه های یونانی خود را در هنر حفظ می کردند ال گرکو اساسا سبک خود را دستخوش تغییر و تحول نمود. وی سبک منحصر به فرد خود را ابداع نمود و در این سبک دست به تفسیر و بیان موضوعات مذهبی به نوعی متفاوت زد. آثارش در ایتالیا کاملا تحت تاثیر رنسانس ونیزی قرار داشت. فرم فیگورها کاملا ظریف و حالت کشیده دارند و تاثیر آثار تینتورِتو را نیز میتوان در کارهایش ملاحظه نمود. در سبک رنگ گذاری نیز می توان تاثیر مشهود آثار تیسین را در آثار وی مشاههد کرد. این هنرمند، سبک ونیزی و ترکیب بندی خاص با چند فیگور در فضای نقاشی و همینطور القاء حس عمق با استفاده از نور پردازی (نور پردازی جوی) را آموخت. کلویو در یک گزارش اینگونه نقل می کند که گرکو زمانی که هنوز در رم اقامت داشت در یک روز تابستان در یک اتاق تاریک نشسته بود. و دلیل این موضوع را هم اینگونه ذکر می کند که نور روز مزاحم برنامه ریزی من برای یک نقاشی با فضای داخلی خواهد بود. نتیجه اقامت در رم به این موضوع ختم شد که آثارش سرشار از پرسپکتیوهای قوی با نقاط گریز زیاد و همینطور فضاهای وهم آلود با فیگورهای منحصر به فرد شد. ژست ها در فیگورهای وی حالاتی نسبتا خشن و سنگین دارند و به واقع اکثر المانها در آثارش بیننده را ناخود آگاه به سمت آثار منرسیستی سوق می دهد.
وقتی که کرگو به رم وارد شده بود هر دو هنرمند بزرگ تمام دوران رافائل و میکل آنژ در گذشته بودند، اما تاثیر هنر آنها همچنان در رم بسیار قوی بود. این تاثیرات و همچنین آثار بر جای مانده از این هنرمندان تبدیل به یک کلاس آموزشی بسیار مفید برای این هنرمند جوان شد. گرکو کم کم سبک هنری خود و دید خاص خود را در رم جا انداخت. وی پارمیجانینو نقاش بزرگ منریسم را ستایش می کرد اما در کمال حیرت به انتقاد از نقاشی های کلیسای سیستین اثر میکل آنژ پرداخت. وی به پاپ پیوس پنجم باز تولید و اجرای دوباره نقاشی سقف کلیسای سیستین را پیشنهاد داد! زمانی که نظر ال گرکو را در مورد میکل آنژ پرسیدند او این پاسخ را داد: وی مرد خوبی بوده است اما متاسفانه نمی دانسته چطور نقاشی کند!! در اینجا به واقع با یک تضاد شدید در صحبت های کرگو مواجه می شویم. وی از طرفی میکل آنژ را نفی و رد می کرده اما در عین حال این سخن مشهور گرکو قابل توجه مینماید که کقته است مقاومت در برابر نفوذ میکل آنژ غیر ممکن میباشد. در آثار بعدی این هنرمند نیز می توان نفوذ شدید میکل آنژ را ملاحظه کرد. در برخی از آثار خود دست به نقاشی پرتره میکل آنژ و رافائل و همینطور تیسین زد که مورخین هنر این کار را به نوعی قدردانی ال کرگو از این اربابان هنر می دانند. به دلیل عقاید غیر متعارف وی در هنر و همینطور سخنانش در مورد میکل آنژ خیلی زود دشمنانی در رم پیدا کرد. نویسنده و معمار مشهور ایتالیایی پیرو لیگوریو وی را خارجی احمق خواند. مدارک تازه کشف شده نیز حکایت از درگیری وی با فرانزه دارد. همین درگیری منجر به اخراج این هنرمند جوان از کاخ فرانزه شد. کرگو در اواخر سال 1572 کارگاه رسمی خود را تاسیس می نماید.
در سال 1577 به مادرید اسپانیا و سپس به تولدو مهاجرت کرد. در این شهر بسیاری از آثار متاخر خود را تولید نمود. در آن زمان تولدو پایتخت مذهبی اسپانیا و یک شهر پر جمعیت به حساب می آمد. این شهر در آن دوران گذشته و تاریخی درخشان داشت. در رم ال گرکو احترام بسیاری از چهره های برجسته را بدست آورده بود. اما از سوی دیگر به دلیل مواضع هنری که اتخاذ کرده بود اشخاص نسبتا زیادی نیز با وی خصومت داشتند. در طول سالهای 1570 میلادی ال اسکوریال که محل اقامت پادشاه اسپانیا و در عین حال مکانی مذهبی مخسوب میگشت، در حال ساخت بود. پادشاه اسپانیا (فیلیپ دوم) پیوسته برای یافتن نقاشان چیره دست به جهت دکور کردن این فضای بزرگ دچار مشکل بوده است. در آن دوران تیسین درگذشت و تین تورتو، ورونزه و آنتونیو مورو درخواست مسافرت به اسپانیا را نپذیرفتند. فیلیپ مجبور بود که پروژه ها را به خوان فرناندز دو ناوارت که نقاشی متوسط بود بسپارد. در هر حال این نقاش نیز در سال 1579 درگذشت و در این زمان بود که میدان برای ال گرکو خالی شد. در نهایت وی موفق به بدست آوردن دو پروژه از طرف فیلیپ شد: یکی ستایش عیسی مسیح و دیگری شهادت سنت موریس.
به هر حال پادشاه از این دو اثر راضی نبود و علاقه ای به آنها نشان نداد و اثر شهادت سنت موریس را در نمازخانه قرار نداد و آن را به یک قسمت بی اهمیت خانه منتقل نمود. وی هیچ پروژه دیگری را به کرگو واگذار نکرد. دلایل واقعی نارضایتی پادرشاه از او کاملا مشخص نمی باشد. برخی بر این اعتقاد می باشند که پادشاه از قرار گرفتن فیگور های زنده در یک صحنه مذهبی استقبال نمی کرده است. برخی دیگر بر این باور هستند که ال گرکو از قوانین کلیسای کاتولیک در این اثر هنری عدول کرده و وی اهمیت بیشتری را برای تکنیک اثر نسبت به محتوای آن قائل شده است.
به دلیل عدم استقبال شاه از آثار وی کرگو مجبور به ماندن در تولدو شد، جایی که در بدو ورود در سال 1577 از وی به عنوان یک نقاش بزرگ یاد می شد. در سال 1585 یک دستیار ایتالیایی به نام فرانسیسکو پره بوسته استخدام کرد. و در همین بین نیز دست به تاسیس یک کارگاه نقاشی برای تولید آثار هنری زد. در دوازدهم مارس 1586 موفق به گرفتن یک پروژه نقاشی شد. عنوان این اثر خاکسپاری کنت ارگاز می باشد که این اثر در زمره شناخته شدن ترین و مشهور ترین آثار ال گرکو قرار دارد.
سالهای 1597 تا 1607 را میتوان پرکار ترین دوران هنری ال گرکو به شمار آورد. در طول این دوران تعداد زیادی از پروژه های نقاشی را دریافت کرد و کارگاه وی حجم وسیعی از آثار را برای موسسات و بنیادهای مذهبی تولید نمود. در میان مهمترین این آثار می توان به سه اثر برای کلیسای سن خوزه در تولدو، سه اثر نقاشی برای یک صومعه در مادرید و یک اثر چهار لت برای یک بیمارستان خیریه اشاره کرد. در صورتجلسه ای که برای اختصاص پروژه لقاح مطهر که توسط پرسنل فرمانداری آن دوران برای این هنرمند نوشته شد، از وی به عنوان یکی از بزرگترین مردان در پادشاهی اسپانیا و خارج از آن نام برده شده است.
در آثار ال گرکو تخیل و خلق کاراکترهای ذهنی از عناصر پایه ای و اصلی به حساب می آیند. وی از اصول پایه ای مانند اندازه گیری های دقیق کلاسیک و همینطور دقت به تناسبات دوری می کرد. کرگو به این موضوع اعتقاد داشت که زیبایی و لطافت عالی ترین هدف هنر می باشد اما به اعتقاد وی، برای نیل به این هدف می بایست از سادگی و روانی به درستی استفاده کرد. کرگو رنگ را مهمترین عنصر نقاشی و در عین حال لجام گسیخته ترین آن می داند. در عین حال به این نکته تاکید دارد که رنگ همواره بر فرم ارجعیت دارد. این هنرمند نام آور در آثار خود فیگورهای بلند و کشیده را ترجیح می داده است. در این فیگورها بعضا به دنبال همان هدف ابتدایی که همانا القاء حس وقار و لطافت می باشد بوده است. همین امر در بسیاری از مواقع این هنرمند را به شکستن قوانین آکادمیک ترغیب نموده و در آثار خود از ترکیب بندی های خاص استفاده می کرده است. فرم آناتومی در آثار متاخر وی حالات ویژه و خاصی داشته است. منظور از حالات خاص حالات متافیزکی فیگورها می باشند که گویی آنها از دنیای دیگر پای به آثارش گذاشته اند. برای خلق اثر باکره معصوم درخواست کرد که اندازه پشت محراب را 46 سانتیمتر بلندتر از حد معمول بسازند زیرا وی به استفاده از یک فیگور کشیده و بلند در این اثر اصرار می ورزیده است.
رابطه فرم و فضا در آثار این هنرمند یک نوع آوری بسیار معنادار به حساب می آید که تاثیر عمیق آن را میتوان در نقاشی هایش به وضوح دید. همین امر را سه قرن بعد می توان در آثار پیکاسو و سزان نیز به خوبی ملاحظه کرد. کرگو تقریبا تمام آثار خود را بر روی بومهایی با بافت ریز و زیرسازی های خاص اجرا می کرده. وی در اجرای این آثار از مدیومهای گوناگون بهره می برده است. امری که امروزه در آثار هایپررئالیستی فاکتوری بسیار مهم به شمار می آید و کمپانی های بزرگ هنری پیوسته در حال تحقیق و ابداع انواع مدیموم ها برای هنرمندان حرفه ای این سبک می باشند.
این هنرمند بزرگ بر روی بسیاری از نقاشان دوره های مختلف تاثیرات عمیقی داشت. هنرمندان بزرگی مانند اوژن دلاکروا و ادوار مانه در رنگ سازی تاثیرات عمیقی را از این هنرمند در آثار خود گرفته اند. یکی از اولین هنرمندانی که به واکاوی و تحقیق در آثار کرگو پرداخت نقاش بزرگ دوره آوانگارد پل سزان می باشد. اما یکی دیگر از هنرمندان بزرگ که تاثرات زیادی را از آثار ال گرکو گرفته پابلو پیکاسو می باشد. رد پای کرگو را در بسیاری از آثار پیکاسو به وضوح می توان مشاهده کرد. اثر پرتره نقاش و دوشیزگان آوینیون مثالهایی بسیار بارز از این آثار می باشند.
همانطور که در ابتدای این مقاله نیز ذکر شد این هنرمند بزرگ جزو تاثیرگذارترین هنرمندان در تاریخ هنر جهان می باشد و در طی سالهای طولانی به هیچ عنوان از ارزش و غنای آثارش کاسته نشده و همچنان آثارش الهام بخش بسیاری از هنرمندان بزرگ معاصر می باشد.
دیدار - دریچه ای به کلاسهای اخیر
نگاه مختصری به آنچه که اخیرا در کلاسهای حضوری گذشته است.
فیلمهای کوتاه از کارهای در حال انجامی که در آموزشگاه نقاشی ایکاروس و توسط هنرجویان سیاوش مهویس صورت گرفته است.
نقاشی های ما با شما سخن میگویند
اثری از هنرمند آموزشگاه مرتضی طاهری
اثری از هنرمند آموزشگاه لیدا سماک
اثری از هنرمند آموزشگاه مریم انصاری
کلاسهای ایکاروس
دیـــدگـــاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.
بخشهای مورد نیاز علامتگذاری شدهاند *