عنوان مقاله: تنوع در ترکیب بندی
این مقاله به قلم سیاوش مهویس و در باره آثار هنرمند معاصر مینو اسعدی نگاشته شده و به چاپ رسیده است
اگر گرایش "ماتیس" و برخی از هنرمندان
اروپایی به عناصر و جذابیتهای نهفته در مينياتورهای شرقی، به خاطر ارضای حس اکتشاف
و نوآوری اين هنرمندان بوده (حسی که بخصوص با مشاهده مينياتورهای شرقی بر انگيخته
ميشده)، ولی گرايش "مينو اسعدی" به عناصر شرقی و استفاده
از آنها در نقاشيهايش، حاصل سالها زندگی و تنفس در هوا و خاک اين "شرق"
حاصل خيز مي باشد. مينو اسعدی از همان زمان که در اروپا و
در آکادمی سلطنتی انگلستان به گذراندن دوره تحصيلات
آکادميکش در رشته نقاشی مشغول بوده و تحت تاثير شيوه و روش کاری استادان آکادمی آن
دوره قرار داشته، نمی توانسته هر از گاهی سری به موزه ويکتوريا
و آلبرت لندن نزند و با مشاهده مينياتورهای هندی و شرقی موجود در اين موزه،
هوايی تازه نکند و با ذهن و مشامی سرشار از المانهای بصری شرقی که برای او يادآور
خانه و کاشانه بوده است، به آکادمی برنگردد. خانه و کاشانه ای که هنوز هم در صحبتها
و نقاشيهايش از آن یاد میکند. مکاني که طبيعت بيجان هايش را در آنجا می چيند و به
آنها جان ميدهد ويا اينکه گوشه هايی از اتاقها و فضاهای درون آن را به عنوان موضوع
برای آثارش بر می گزيند.
اسعدی در نمايشگاه اخير خود، گلچينی از سی
سال کار و تلاش در عرصه نقاشی را ارائه ميدهد. دقت نظر
اسعدی در مورد ترکيب بندی کارهايش ريشه در گرايش ذهنی او به آثار "سزان"
دارد. همچنين "ماتيس" نيز به خاطر شرقی گرايی در آثارش
مورد توجه و علاقه وی قرار ميگيرد.
اسعدی در نمايشگاهش ما را با ترکيب بنديهايی که از حيث
تنوع دارای گستردگی فراوانی هستند مواجه میسازد. آثاری که هر کدام دريچه تازه
گشوده شدهای برای ورود به دنيای رنگی و تزئينی و پر نقش و نقوش وی می باشد. در
تعداد معدودی از کارها ممکن است با ترکيب بنديهایی مواجه شويم که به چشمانمان آشنا
بيايد و حافظهمان آن را با يادی از آثار بعضی هنرمندان ديگر شناسايی کند. ولی در
اين آثار هم اسعدی توانسته با بکارگيری نقوش رنگی متنوع و
شيرين کاريهايی که خاص خود اوست کل اثر را از حالت تکراری گونه و کسالت بار خارج
کند و نوعی تازگی و طراوت را به درون آنها بدمد. در کل میتوان گفت کمپوزيسيونهای
اسعدی با آن رنگهای تخت و آناليز شده و با آن وسواس و دقت در اجرای تميز و
بیخدشه، همراه با حفظ و رعايت نظم و ترتيب خطوط کنارهای فرمها و شکلها، نهایتا ما
را با "فضاهايی" محسوس مواجه میسازد. "فضايی"
که از نظر کارآشنايان و صاحب نظران هنر نقاشی، حضور و وجودش در اثر هنری از اهميت
بسيار بالايی برخوردار است و ميزان درک هر هنرمند از اين "فضا"
و همچنين توان وی در نمايش آن، می تواند يکی از مولفههای مهم و تعيين کننده
ارزشگذاری آثار به شمار آيد. سطوح تخت و آناليز شده اسعدی
به حکم تقسيمات متناسب بخشهای تاريک و روشن اثر و همچنين خوش ذوقی و خوش فکری وی در
انتخاب بعضی از فرمها و المانها و همچنين استفاده از تاشها و اشاراتی که بعضا
فرمهای سايهها را به نمايش میگذارد، توانسته از اين "فضا"
و يا "حس فضا" برخوردار شود. همچنین گوشه هایی "امپرسیونیستی"
و حتی "فویستی" گه گاه در آثارش به چشم میخورد (مانند اثر
"منظره پارک") که این گوش و کنارات هم از جمله تمهیداتی
است که اسعدی برای متنوع تر کردن آثارش بدانها دست می
یازد.
موضوعات نقاشيهای او طبيعت بیجان، منظره و گوشههايی از خانه هستند.
طبيعتهای بیجان و گوشههای خانه، همه در مکانی نقاشی شدهاند که هم خانه
اسعدی است و هم آتليه و محل کارش. منظرهها آثاری هستند که يا در طبيعت شروع
شدهاند و بعد در خانه یا در همان آتلیه به پایان رسیدهاند و یا اینکه از همان
ابتدا از روی طراحی تخیلی و به صورت ذهنی اجرا شدهاند. همچنین آثاری با تکنیک
کولاژ و با عنوان" تخریب محیط زیست" به چشم میخورند که
این آثار همراه با کارهایی که با پاستل انجام شدهاند بیشتر مربوط به سفرهای اجباری
هستند که این هنرمند داشته است. اسعدی در تعدادی از کولاژ
هایش "حس فضا" و" اتمسفر" را
بخوبی نمایش میدهد و ما را با آثاری مواجه می سازد که در آنها، رسوب برداشتهای ذهنی
اش کاملا حال و هوای نقاشی گونه دارند. در عوض در تعدادی دیگر از کولاژها، ساده
کردن سطوح و نوع کنار هم چیده شدن آنها بگونه ای است که یک فضای گرافیکی را در پیش
روی ما میگشاید.
اسعدی پس از اتمام تحصيلات و اخذ مدرک فوق ليسانس در رشته
نقاشی از
آکادمی سلطنتی انگلستان در سال ۴۸ به
ايران باز میگردد. وی طی سالهای ٤٨ تا ۵۶ دست به تجربيات متعددی میزند و
در اين سالها به دلمشغولی های خویش میپردازد و همچنان نگاه شرقی گرایانهاش را حفظ
میکند. این سالها سالیانی است که اوج رواج غربگرایی در محیطهای روشنفکری و محافل
هنری ایران میباشد و طبیعتاً وی (و کسانی امثال وی) که
برای رسیدن به سبک و سیاق فردی و شخصی خویش در تکاپو هستند، با بیمهری این محافل
افراطی مواجه شده و انگ و برچسب "دمده بودن" بر آثارشان زده میشود.
اسعدی شخصیتی است که به گفته خودش کاری به مد و مدبازی ندارد و معیارها و
ملاکهای سنجشی خود را برای ارزیابی و گزینش آنچه که همه به نام "زیبایی"اش
میخوانیم، از محیطهای پرهیاهو و جنجالی به اصطلاح "هنری"،
نمیگيرد و فارغ از ارضای عقده اروپایی مآبی رایج در آن زمان، و با مراجعه به ضمیر
و درون خود به جستجوی آنچه که "زیبایی" مطلق میانگاردش،
میپردازد. نگاه به شرق، عناصر و المنهای بصری شرقی همچنان در آثار
اسعدی به حیات خود ادامه میدهند.
وی به عنوان استادیار رسمی دانشگاه از سال ۱۳۵۰ مشغول به فعالیت میباشد و
هم اکنون استادیار رسمی دانشگاه الزهرا است. جمعاً در ۵۰
نمایشگاه دستهجمعی و انفرادی در داخل و خارج از کشور( مانند
چین،
ترکیه، روسیه،
کویت، بلغارستان،
انگلستان، امریکا
و...) شرکت داشته است و برنده جوایز متعدد و تقدیرنامههای گوناگون برای نقاشی و
تحقیقاتش در هنر میباشد که میتوان از دو مدال برنز و سه جایزه نقدی از
آکادمی سلطنتی، دو مدال طلا از شهرداری
تهران، مدال زنان نامآور ایران از
دفتر ریاست جمهوری و مدال و جایزه نقدی
اکو نام برد.
دیدار - دریچه ای به کلاسهای اخیر
نگاه مختصری به آنچه که اخیرا در کلاسهای حضوری گذشته است.
فیلمهای کوتاه از کارهای در حال انجامی که در آموزشگاه نقاشی ایکاروس و توسط هنرجویان سیاوش مهویس صورت گرفته است.
نقاشی های ما با شما سخن میگویند
آثاری از هنرمند آموزشگاه سحر تربر
اثری از هنرمند آموزشگاه فاطمه جانمحمد زاده
اثری از هنرمند آموزشگاه صبا عزیز زاده
کلاسهای ایکاروس
دیـــدگـــاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.
بخشهای مورد نیاز علامتگذاری شدهاند *