نویسنده: ایکاروس، تاریخ انتشار: دوشنبه ۲۶ شهریور ۱۳۹۷
از دیر باز بحث فروش آثار هنری و مارکت هنر یکی از موضوعات چالش برانگیز و پر اهمیت در بین منتقدین بوده است. برخی از صاحب نظران معتقدند که کیفیت و ارزش هنری یک اثر، ارتباط خیلی نزدیک و عمیقی با فروش آن ندارد و فاکتورهای دیگری در اقتصاد هنر و فروش آثار دخیل می باشد. به تفسیر بعضی از منتقدین گاهی مواقع تبلیغات، ایجاد روابط، نوع برخورد هنرمندان و عوامل مشابه دیگر، از خود اثر هنری اهمیت بیشتری پیدا می کند!
ما در این مقاله کوشش می نماییم که بخش کوچکی از تاریخ مارکت هنر، فروش آثار هنری و اتفاقات پیرامون آنرا مورد کنکاش و بررسی قرار دهیم. عواملی مانند رابطه اجتماع و فرهنگ با فروش اثر هنری، سطح شعور اجتماعی مردم و میزان سرانه مطالعه یک جامعه و ارتباط آن با مارکت هنر، اندیشیدن و تفکر کردن توده مردم و کیفیت مراکز آموزشی و دانشگاهها و تاثیر آنها بر اقتصاد هنر، تمایل افراد جامعه به آگاه شدن و پیشرفت، نقش گالری های هنری در آگاه ساختن توده جامعه برای توجه به هنرمندان و آثار هنری و اساسا اینکه آیا موضوع آگاه سازی و پشتیبانی از هنرمندان برای گالری داران اهمیت دارد یا فقط به درآمد زایی فکر می کنند، و غیره ... عواملی که برشمردیم از عوامل کلیدی و بسیار تاثیر گذار در مارکت هنر می باشند.
بحث فروش آثار هنری رابطه بسیار قوی با نمایش آن دارد و همانطور که همگان میدانند، یکی از مهمترین مکانهای نمایش آثار هنری همانا موزه می باشد. موزه یک مجموعه جمع آوری شده خصوصی یا عمومی می باشد که اشیاء به نمایش گذاشته شده درون آن بر اساس یک موضوع خاص، مرتبط گشته است. (موزه می تواند چند بخشی بوده و هر قسمت به طور مستقل عمل کند.) این موضوعات میتوانند هنر، تاریخ و یا موضوعات دیگر باشد. اولین موزه تاریخ جهان را موزه اسکندریه می دانند. از دل همین موزه ها، گالری های هنری متولد می شوند که نقش حیاتی و بسزایی را در مارکت و اقتصاد هنر بازی می کنند. شاید کمی قبل از رنسانس و در ایتالیای آن دوران اولین جرقه های تجارت هنر زده شده باشد، با سفارش هایی که کلیسای کاتولیک آن زمان به هنرمندانی امثال جوتو و چیما بوا برای تزیین و نقاشی می داد مارکت هنر متولد شده و در دوران رنسانس و ظهور هنرمندان بزرگی مانند میکل آنجلو بوناروتی، و لئوناردو، جان گرفته و بتدریج به شکل حرفه ای تر در آمده و با گردشهای مالی بیشتر به جریان افتاد.
اما در جهان معاصر ساختار مارکت هنر، تغییر شکل یافته و بر اساس فعالیتهای گالری های خصوصی تعیین و تعریف میشود، این گالری ها از سال 1890، و در فرانسه آن دوران با تحولاتی که در هنر مدرن در مقابل سیستم آکادمیک رخ داد، به وجود آمدند. پیش از آن آکادمی پاریس در دنیای هنر قدرت مطلق بود و اساسا هنرمندی خارج از دایره آکادمی نمی توانست فعالیت داشته باشد. به طور کل این آکادمی بود که به هنرمندان هویت می بخشید. به عنوان مثال اگر یک هنرمند جوان در صدد نمایش و فروش آثار خود بر می آمد تمام مراحل باید زیر نظر هیاتی از آکادمی انجام می گرفت و در این هیات افرادی سخت گیر با دید بسته و کلاسیک وجود داشتند که به احتمال زیاد از نمایش آثار جلوگیری می کردند. بنابراین اگر یک هنرمند برنامه ای برای خلق آثار هنری داشت در ابتدا می بایست به قوانینی که آکادمی وضع کرده بود توجه کند و این موضوع آسیب جدی به خلاقیت هنرمند وارد میکرد. تحت لوای این سیستم یک رویداد هنری سالانه یا دوسالانه به وجود آمده بود که برای آن از عبارت سالن استفاده می شد، این رویداد بین سالهای 1748 تا 1890 بزرگترین رویداد هنری تمام جهان بود.
اگر بخواهیم مثالهایی از هنرمندان رد شده در این هیات انتخاب بیاوریم میتوان به اسامی نقاشانی مانند، پل سزان، مانه و بسیاری از هنرمندان امپرسیونیسم اشاره کرد. در حدود سالهای 1884 رویدادهای مستقل نمایش آثار هنری در برابر سالن پاریس شکل گرفتند، در سال 1903 در پاریس «سالن هنرمندان مستقل پاریس» متولد می شود، در این سالن هیأت انتخاب وجود نداشت بلکه انتخاب آثار با توجه به سلایق عامه مردم و همینطور نظرات کلکسیونرهای نوظهور انجام میگرفت. در این رویداد هنری چهره های بزرگ مارکت هنر آن دوران و از پیشگامان اقتصاد هنر و کلکسیونر های بزرگ مانند: آندره لول (مدیر گالری معتبر لا پا دولوس)، لئوگروت اشتاین، ویلیام هنری و ... که همگی از حمایت کنندگان و به نوعی آغازگران هنر آوانگارد بودند حضور یافتند. بعد از این رویداد بود که امثال پل سزان و هنرمندان کوبیسم نیز شروع به ارائه آثار به صورت مستقل نمودند.
یکی از بزرگترین پیشگامان مارکت هنر که جنبش امپرسیونیسم را به جنبشهای بعد از آن ارتباط داد آمبروزی ولارد بود. او یکی از اصلی ترین فروشندگان و خریداران آثار گوگن و سزان بود. در تاریخچه گالری وی میتوان اولین نمایشگاههای انفرادی از سزان (1895)، پیکاسو (1901) و ماتیس (1904) را دید. ولارد مبتکر خرید مستقیم آثار هنری در آتلیه هنرمندان نیز بود. سالها بعد پیکاسو در مصاحبه ای اعتراف می کند که بخش اعظم شهرت و موفقیت خود را مدیون ولارد است.
در سالهای 1890 ظهور چهره هایی مانند پل دورانت رائول باعث به وجود آمدن یک شبکه تجارت هنری بین المللی شد، رائول در ابتدا در گالری پدر کار میکرد، اما پس از مدتی و در سال 1862 به طور مستقل شروع به فعالیت کرد، و در ادامه با نقاشانی همچون گوستاو کوربه و شاگردان مدرسه باربیزون همکاری نمود. در سال 1870 در لندن با امپرسیونیسم ها شروع به کار کرد، جایی که با چهره هایی همچون پیسارو و مونه آشنا شد. این دو هنرمند در گالری رائول نمایشگاه برپا کردند و در ادامه در سال 1872 هنرمندانی مانند دگا، رنوار و سیسلی نیز به نمایش آثار خود در گالری رائول پرداختند. این گالری دار و مارکتیست آثار هنری نقش بسزایی در حمایت و معرفی سبک امپرسیونیسم در جهان داشت.
در اوسط سالهای 1920 مارکت هنری پاریس با بسیاری از شهرهای اروپا و آمریکا در ارتباط بود، یکی از چهره های مشهور و شناخته شده مارکت هنر در آن دوران پل رازنبرگ بود، در سال 1925 وی در نامه ای به دوست خود پابلو پیکاسو می نویسد:
«تابلوهای نقاشی در اینجا مانند سهام بورس خرید و فروش می شوند، درخواست بین اللملی برای هنر فرانسه باور نکردنی می باشد.»
با کمی توجه به این نامه می توان به این نکته پی برد که گالری داران و کلکسیونرهای حرفه ای می توانند چه نقش مهمی را در جهت صدور فرهنگ و هنر یک کشور به تمام جهان بازی کنند.
اما یکی دیگر از مهمترین کشورها در مارکت هنر معاصر کشور آمریکا می باشد، مارکت هنر به صورت یک رویداد رسمی در سال 1913 با برگزاری یک نمایشگاه هنرهای تجسمی به نام «هارمونی شو» آغاز شد. پیش از این رویداد در آمریکا کمتر کسی شناخت مشخص و کاملی از هنر آوانگارد داشت، تمام رویدادهای هنری در آمریکا پیش از هارمونی شو مختص به نمایش آثاری در خانه شخصی گروت اشتاین و یک گالری هنرهای معاصردر نیویورک می شد، که آنها نیز رونق چندانی نداشتند. بعد از هارمونی شو کم کم گالری های هنر مدرن در آمریکا شروع به فعالیت کردند، چارلز دانیل، مونترس، مدرن گالری و والتر آرسن برگ (که تبدیل به مهم ترین کلکسیون آثار مارسل دوشان شد) از مهمترین ها بودند. مدتی بعد گالری های جدیدی به این گالری ها اضافه شدند که یکی از مهمترین آنها گالری گوگنهایم بود. اهمیت این گالری از آن جهت است که مهمترین و اصلی ترین گالری در جهت پشتیبانی و معرفی اکسپرسیونیسم آبستره بود. در شروع سالهای 1940 گالری ها در نیویورک از دوازده عدد تجاوز نمی کردند، در طول ده سال به حدود سی گالری رسیدند، و در ده سال بعد تعداد آنها از 300 گالری تجاوز کرد! بدین صورت نیویورک تبدیل به یکی از قطبهای مارکت هنر در جهان شد. بدین صورت تعداد قابل توجهی موزه نیز در این شهر افتتاح شد، موزه هایی مانند موزه هنر مدرن (1929)، موزه هنر آمریکایی ویتنی (1930) و موزه هنرهای آبستره گوگنهایم.
پگی گوگنهایم یکی از چهره های کلیدی و مهم در مارکت هنر و هنر معاصر می باشد، وی ارتباط نزدیکی با مارسل دوشان داشت و عموما از وی مشورت می گرفت و به توصیه های او عمل می کرد. گوگنهایم زمانی که هیچ کس طالب آثار جکسون پالاک نبود با وی قرارداد خرید آثار امضا کرد، به لطف وی پالاک توانست به کار خود ادامه داده و به خلق سبک اکشن پینتیگ Action Painting بپردازد.
اما زمانی که صحبت از هنر می کنیم چاره ای جز نام بردن از ایتالیا نداریم! یکی از تاثیر گذارترین و مهم ترین کشورها در جهان هم در هنر کلاسیک و هم در هنر معاصر جهان، ایتالیا می باشد. در سالهای 1870 در فلورانس گالری لویجی پیزانی وجود داشت. در اواخر سالهای 1890 تنها گالری مهم و تاثیر گذار در ایتالیا «ماریا میمی تا لامبرتی» بود. این گالری به طور مستقیم رویدادهای هنری را مدیریت می کرد، برای مثال سه سالانه نقاشی میلان و تورین، نمایشگاههای بین المللی رم، و مهم ترین آنها بینال ونیز که اولین آن در سال 1895 بود.
در پایان ذکر نکاتی در مورد این بحث ضروری می نماید، مبحث مارکت هنر تنها معطوف به اقتصاد و داد و ستد نمی باشد، و افرادی هم که در این حوزه فعالیت می نمایند می بایست از حداقل اطلاعات هنری و نمایشگاهی برخوردار باشند. کما اینکه در طول این مقاله مشاهده کردید که افراد فعال در این حوزه فقط خریدار آثار هنرمندان نبودند، بلکه در بسیاری از موارد یار و همراه هنرمندان بوده و در ارائه آثار هنری و معرفی آنها به اجتماع و توده مردم نقش بسزایی را ایفا کردند. همینطور در بسیاری از موارد این کلکسیونر ها و خریداران آثار هنری در جهت بسط و پیشرفت هنر از خود فداکاری های بسیاری نشان داده و به حمایت بی دریغ خود از هنرمندان ادامه دادند و به این صورت بود که هنر غرب بر تمام جهان سیطره و استیلا پیدا کرد. ذکر این نکته ضروری می نماید که یک کلکسیونر و یا فرد گالری دار در این حوزه صرفا نباید فقط به منفعت مالی خود فکر کند، مطمئنا سود گالری دار برای بقا و ادامه فعالیت او لازم و ضروری می باشد، لاکن مانند تمام حوزه های هنری در این رشته نیز صبر ، اندیشمندی و علم نیاز است و گرایش محض درآمد زایی و سود و زیان می تواند ضربات سختی بر پیکره حساس و شکننده هنر وارد نماید. در انتهای این مقاله یادآور می شوم که قسمت اعظم مطالب از کتاب سیستم هنر معاصر نوشته «فرانچسکو پولی» از زبان ایتالیایی به فارسی ترجمه شده است.
دیدار - دریچه ای به کلاسهای اخیر
نگاه مختصری به آنچه که اخیرا در کلاسهای حضوری گذشته است.
فیلمهای کوتاه از کارهای در حال انجامی که در آموزشگاه نقاشی ایکاروس و توسط هنرجویان سیاوش مهویس صورت گرفته است.
نقاشی های ما با شما سخن میگویند
آثاری از هنرمند آموزشگاه سحر تربر
اثری از هنرمند آموزشگاه مهدیه عبدالعلی زاده
آثاری از هنرمند آموزشگاه بنفشه حسینی
کلاسهای ایکاروس
دیـــدگـــاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.
بخشهای مورد نیاز علامتگذاری شدهاند *